زمانی که به گذشته خود میاندیشیم میبینیم قصه گفتن مادرها و مادربزرگها ذهن ما را نوازش میکرد و با زیبایهای کلام آنها شاد و خرسند میشدیم و زمانی از زندگی عادی خود دور میشدیم و همراه کلام آنها به دور دست سفر میکردیم و با ذهن کودکانه خود خیالپردازی میکردیم. هنگامی که از مادران سوال میکنیم از کجا این قصهها را میدانید، میگفتند مادران ما گفتهاند؛ بنابر این نتیجه میگیریم که این قصهسرایها از زمانهای دور انسانها را تحتتاثیر قرار داده است و هر زمانی مادری که میخواست کودک خودش را به آرامش برساند متوسل به قصههای که زبانبهزبان نقل شده، میشد تا صنعت چاپ توانست همین قصهها را جمعآوری کند و بصورت کتاب درآورد.
تاریخچه قصهگویی همواره با انسان بوده و اثرات مثبت و منفی هم به همراه داشته، گاهی یک قصه میتواند اثری در آینده کودک داشته باشد که دهها آموزش چنین اثری را ندارند.
برخی از کودکان دارای اختلالهای رفتاری میباشند. این کودکان معمولا رفتارشان با هم سنهای خود متفاوت است و دارای ویژگیهای خاص میباشند، میزان شرارت و شیطنت آنها از گروه سنیشان بیشتر میباشد. آنها توجهای به دیگران ندارند و حقوق آنان را زیرپا میگذارند و به طور کلی با هر قانون و قوانین مخالفت میکنند. این کودک در محیطهای اجتماعی کنترل بر رفتارهای هیجانی خود ندارند، مثلا نمیتوانند با هیجانهای فرهنگی، سنتی، قومی ارتباط برخورد کرد و این گونه رفتارها در اجتماع باعث میشود که تاثیر منفی برای او به جا بگذارد و نتواند سازگاری با محیط را تجربه کند، و اینگونه کودکان شدیدا در معرض افسردگی قرار دارند. عدم سازگاری با محیط در کودک باعث میشود که کمکم بدرفتاری با دیگران را شروع کنند و از محیطهای مختلف طرد شوند، و این عوامل باعث میشود که کودک کمتر در محیطهای مناسب آموزشی و فرهنگی قرار بگیرد و هر روز وضعیت کودک ناهنجارتر میشود و حتی بزرگترها هم تحمل ندارد و متوسل به تنبیه کودک میشوند.
قصهدرمانی را نمیتوان به عنوان یک روش درمانی محسوب کرد، در قصهدرمانی میتواند خیلی نامحسوس کودک را همراهی کند که ادبیات و روش زندگی خود را تغییر دهد و رفتهرفته خود را در آن قصههای شیرین ببیند و از کجرویهای زندگی خود را تغییر دهد و از آن قصهها روشهای جدید چگونه زندگی کردن را میآموزد بدون آنکه به او امر شود و او یاد میگیرد که چگونه با دیگران روابط اجتماعی و خوب را برقرار کند. بیشتر کودکان از شخصیتهای قصهها و افسانهها تاثیر میپذیرند و خود را در آنها مییابند و سعی میکنند به شخصیت آن افراد نزدیک شوند و در رفتارهای خود را اصلاح میکنند، قصه تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستانسرایی بهشمار میروند.
منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان-درمان روانشناختی کودکان با قصهدرمانی
اولین کلمه ای که بچه بر زبان می آورد چیست؟
احتمالا همان کلمه ای باشد که به وسیله ی آن مادرش را صدا می زند. ممکن است فکر کنیم که فهمیدن کلمه «ماممان» کار آسانی باشد؛ اما حقیقتا پروسه ی پیچیده ای جهت یادگیری این کلمه وجود دارد. حالا این پروسه را به صورت گام به گام برای شما بازگو می کنیم.
زمانی که بچه به دنیا می اید، مغز او مانند برگی سفید و نانوشته است و هیچ چیز در آن وجود ندارد. بخش های مختلف مغز که حواس چندگانه را می فهمند و هنوز چیزی را دریافت نکرده اند. صحیح است که چشم های بچه باز است، اما رشته عصبی که چشمان او را به مغز متصل می کند، همچنان تکامل نیافته است؛ به این دلیل مغز او قادر نیست که چیزی را ثبت کند.
بنابراین بعد از یکی دو ماه که این عصبها رشد یافت، بچه می تواند مادرش را ببیند.
به خاطر تکرار چیزی، مرکز حافظه جهت مرئیات، در مغز بچه رشد می کند. برخوردهای پی در پی وی با مادرش، مکررا ادراکاتی را برایش به وجود می آورد؛ ادراکاتی که همگی در همان مرکز ثبت خواهند شد.
در این مرحله است که کودک می تواند مادر خودش را بشناسد.
زمانی که مادر متوجه می شود که کودکش این مرحله از رشد را پشت سر گذاشته است، شروع می کند که خود را برای کودک معرفی کند؛ یعنی برخی اوقات و گاه و بی گاه به خودش اشاره می کند و به کودک می گوید «مامان» یا «مادر».
در شروع بچه نمی تواند بشنود؛ اما همچنان که عصبهایش تدریجا رشد پیدا می کند؛ قادر به شنیدن می شود. در این زمان به خاطر تکرار، مرکز حافظه ی او برای شنیدن، در مغز او پیدا می شود و به مرور معنی کلمه «مامان» را می فهمد و معنی آن را خوب به ذهن خود می سپارد.
منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان-کودک به چه روشی زبان باز می کند؟
عزت نفس: چگونه به کودکان و نوجوانان کمک کنیم که تصویر بهتری از خود داشته باشند.
عزت نفس یکی از مهم ترین و اساسی ترین کلید های رسیدن به موفقیت است. رشد سطح عزت نفس و اعتماد به نفس درکودکان و نوجوانان برای دستیابی به احساس شادی و موفقیت در زندگی بسیار مهم است. این مقاله قصد دارد که مهم ترین معانی و اصولی که باعث دستیابی کودک شما به عزت نفس می شود را ارائه کند. این مقاله هم چنین مقالات و محصولات دیگری که می توانددر این زمینه به شما کمک کننده باشد را نیز معرفی می کند.
عزت نفس چونگی احساس ما در مورد خود است، و رفتارهای ما به طور و واضح و آشکار انعکاس دهندۀ احساسات درون ماست. برای مثال کودک و یا نوجوانی که عزت نفس بالایی داشته باشد قادر خواهد بود:
به طور مستقل و بدون وابستگی به دیگران کارهای خود را انجام دهد.
از مسئولیت فرار نمی کند و آنها را می پذیرد.
تحمل شکست را دارد و به راحتی ناامید نمی شود.
وظایف جدید را می پذیرد و تونایی های خود را به چالش می کشد.
احساسات منفی و مثبت خود را کنترل می کندو در برابر انها ضعف نشان نمی دهد.
به دیگران پیشنهاد کمک می دهد و از این کار دریغ نمی کند.
در مقابل کودکانی که عزت نفس پایینی دارند رفتارهای زیر را از خود بروز می دهند.
از تجربه کردن اتفاقات جدید خودداری می کند.
احساس می کنند که کسی آنها را دوست ندارد و دیگر افراد نمی خواهند که با او باشند.
دیگران را به خاطر کمبودها و شکست های خودشان سرزنش می کنند.
از نظر احساس متفاوت عمل می کنند و یا حداقل وانمود می کنند که متفاوتند
از اینکه در کوچکترین کارها هم شکست بخورند به شدت احساس ناامیدی می کنند و تحمل آن را ندارند.
از استعدادها و توانایی های خودشان استفاده نمی کنند و از آنها دست می کشند.
به راحتی تحت تاثیر جریان غالب قرار می گیرند و عقاید مستقل از خود ندارند.
والدین بیش از هر شخص دیگری می توانند عزت نفس افراد را در زندگی افزایش دهند و البته این کار، به هیچ عنوان کار سختی نیست. در واقع بسیاری از پدر و مادرها حتی بدون اینکه متوجه شوند رفتارها و حرف های آنها چه تاثیری در کودک و یا نوجوانشان می گذارد این کار را انجام می دهند. در زیر ما پیشنهاداتی ارائه می کنیم تا شما با انجام آنها بتوانید سطح عزت نفس رادر کودکان و یا نوجوانتان بالا ببرید.
منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان-فعالیت هایی که باعث افزایش عزت نفس در کودکان می شود
“خلاقیت مستلزم رفتن به جاییست که تاکنون هیچ کس دیگری به آن وارد نشده است. شما باید شهر امن و راحت خود را ترک کنید و برای کسب بینش و بصیرت به بیابان بروید. آنچه که شما کشف می کنید خارق العاده خواهد بود: شما در واقع خودتان را کشف می کنید”-آلن آلدا-
آیا شما به اینکه فرزندتان به بالاترین درجه خلاقیتش برسد علاقه مندید؟مسیر رسیدن به تفکرخلاقانه مسیر مستقیمی نیست،اما نشانه هایی و جود دارد که می تواند به ما در پیمودن راهمان کمک کند.
دراینجا ده راه برای بالابردن خلاقیت کودکان ارائه شده است:
1-اجازه اشتباه کردن بدهید:
کارول داوک، پژوهشگر استفورد و نویسنده:”طرز تفکر،روانشناسی جدید موفقیت” بیان می کند که بچه هایی که از شکست می ترسند، به احتمال کمتری به صورت خلاقانه فکر می کنند.اگر فرزند شما وقتی که اشتباهی می کند ناامید می شود، سعی کنید به او چنین چیزی بگویید:”ما چطور می توانیم نتیجه را تغییر دهیم؟” یا “تو چطور می توانی دوباره آن را انجام دهی؟”.من دوست دارم همانطور این امر را شکست رو به جلو بنامیم و به اشتباهات به عنوان فرصت مناسبی برای رشد بجای شکست نگاه کرد، به این قضییه بپردازم.
2-کثیف کاری کنید:
بسیاری از ما یک فضای تمیز را دوست داریم و وقتی شرایط از دستمان خارج می شود و الودگی به بار می اید احساس ضعف می کنیم. با این حال، وقتی که بچه ها در حال انجام فعالیت خلاقانه هستند، کثیفی و آلودگی به سرعت می تواند زیاد شود. دفعه بعدی که کودکتان می خواهد نقاشی کند یا می خواهد یک کیسه از گلوله های پنبه ای را درتمام زمین پخش کند، اتاقی را برای انجام این کارها او فراهم کنید (و یا مکانی دربیرون برای او فراهم کنید). شما ممکن است بشدت مخالف کثیفی باشید، اما مزایای خلاقیت از این ناراحتی موقت بیشتر است.
3-تلاش را تحسین کنید:
ما همه درمورد اینکه پاداش چطور می تواند مانع تفکر مستقل یک کودک شود، زیاد شنیده ایم. در کتاب کوهن: “مجازات شدن توسط پادشاهان نوشته شده: با اعطای ستاره های طلا، طرح های تشویقی، تمجید و ستایش، وامثال اینها مشکل به بار می آید به طوری که پاداش ها، منجر به افزایش انگیزه مردم برای کسب پاداش های بیشتر می شود”(آنچه که مردم به خاطرش کار درستی انجام میدهند پاداش است و نه تحول درونی خودشان).
منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان-ده روش برای افزایش خلاقیت کودکان و نوجوانان