۵ افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
افسانه های زیادی در مورد اختلال شخصیت اجتنابی و افراد مبتلا به آن وجود دارد. یادگیری حقایق می تواند به این افراد در یافتن درمان مناسب کمک کند.
بسیاری از تصورات نادرست در مورد افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی (AVPD) وجود دارد. در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ممکن است خجالتی یا ضداجتماعی دیده شوند، اما در واقع دارای یک اختلال روانی هستند که مانع از توانایی آن ها از معاشرت با دیگران می شود.
پس از تشخیص، مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی می توانند با موفقیت درمان شود. درک اختلال شخصیت اجتنابی برای یافتن کمک مناسب یا کمک به مبتلایان به این بیماری برای دریافت درمان مورد نیاز کلیدی می باشد.
۵ افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
افسانه اول: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی خجالتی هستند.
واقعیت: افراد مبتلا به اختلال شخحصیت اجتنابی یک وضعیت روانی دارند که فراتر از احساس خجالتی بودن است.
بسیاری از افراد خجالتی، عصبی بوده و صحبت کردن با افراد جدید باعث ترس خفیف یا خجالت آن ها در یک موقعیت اجتماعی می شود. افراد خجالتی با این احساسات به شیوه ای سالم برخورد می کنند و همچنان زندگی اجتماعی رضایت بخشی دارند.
با این حال، اختلال شخصیت اجتنابی باعث می شود این احساسات طاقتفرسا شده و از رفتن افراد به مکانهایی که امکان تعامل اجتماعی وجود دارد، جلوگیری کرده و تأثیر منفی شدیدی بر زندگی روزمره و شخصی آن ها می گذارد.
افسانه دوم: اختلال شخصیت اجتنابی همان درونگرایی است.
واقعیت: اختلال شخصیت اجتنابی و درونگرایی کاملاً متفاوت هستند.
برعکس این که بسیاری از افراد درون گرایی را مانند اختلال شخصیت اجتنابی می دانند. درونگرایی به هیچ وجه یک اختلال روانی نیست، بلکه یک ویژگی شخصیتی طبیعی و سالم می باشد. بسیاری از افراد درونگرا در واقع از معاشرت لذت می برند، دوستان زیادی دارند و دوست دارند با افراد جدید ملاقات کنند.
آن ها صرفاً به مقدار مشخصی زمان یا خلوت نیاز دارند تا احساس آرامش، استراحت یا شارژ داشته باشند. این افراد ممکن است در هر نقطه ای از طیف برون گرایی-درون گرایی قرار بگیرند و برخی از آن ها کم و بیش احساس درون گرایی دارند.
از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ممکن است شرکت در موقعیت های اجتماعی را تقریبا غیرممکن بدانند. این اجتناب ناشی از تمایل به گذراندن زمان به صورت تنهایی نیست، بلکه به دلیل نگرانی بیش از حد در مورد انتقاد یا احساس خجالت است.
5 افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
افسانه سوم: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی دیگران را دوست ندارند.
واقعیت: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی اغلب تمایل به صمیمیت و روابط نزدیک دارند.
اجتناب افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی از موقعیت های اجتماعی به این دلیل نیست که از افراد دیگر خوششان نمی آید. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال شخصیت اجتنابی تمایل شدیدی به دوستی یا ارتباط صمیمانه با دیگران دارند.
با این حال، آن ها اغلب از ایجاد این پیوندهای نزدیک به دلیل ترس شدیدشان از مورد منفور شدن، تمسخر یا قضاوت خشن باز می مانند. اغلب اوقات آن ها نقصهای درک شده خود را دلیلی برای ناتوانی در برقراری روابط سالم میدانند و تنها زمانی وارد تعاملات اجتماعی میشوند که مطمئن باشند پذیرفته میشوند و مورد انتقاد قرار نمیگیرند
منبع:کانون مشاوران ایران-۵ افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
بر روی زمین چه چیزی مهم تر از توصیف یک پدیده بیولوژیکی به نام عشق اول در فیزیک و شیمی می باشد؟
“آلبرت انیشتن”
حق با انیشتن بود، علم هرگز نمی تواند شگفتی عشق را سترون کند (عشق اول یا دیگر عشق ها). مهم نیست که ما در مورد عشق چه می آموزیم، عشق هم چنان یکی از با معناترین و قوی ترین نیروهای روی کره خاکی است، هم چنان که باید باشد.
با این وجود، اجازه دهید به بررسی انچه تاکنون از عشق اموخته ایم بپردازیم:
عشق اعتیادآور است
فکر کردن در مورد انکه دوستش می دارید، مخصوصا در یک رابطه جدید، منطقه تگمنتوم شکمی (VTA) را در مغز فعال می کند، قسمتی که جریانی از نوروترنسمیتر دوپامین (هورمون لذت نیز نامیده می شود) را به سمت مراکز پاداش یا لذت مغز ازاد می کند، یعنی هسته دمدار و هسته اکامبنس. این مسئله یک تاثیر بالای شبه مخدر در عاشق می گذارد، که میتواند اعتیادآور باشد.
در همین حین، مغز درگیر عشق، یک افزایش در هورمون استرس نوراپی نفرین را تجربه می کند، هورمونی که ضربان قلب و فشارخون را افزایش میدهد، و تاثیر ان شبیه هنگامی است که افراد مواد محرک اعتیاداور مانند متاآمفتامین ها رو مصرف می کنند.
برای مطالعه بیشتر:
راز شادی در ارتباط زوجین
عشق با افکار وسواسی همراه است.
مغز درگیر عشق یک افت در انتقال دهنده سروتونین را تجربه می کند. سروتونین یک احساس تحت کنترل بودن را به فرد می دهد. هم چنین این هورمون فرد را در مقابل احساس تردید و ناپایداری محافظت می کند. هنگام افت این انتقال دهنده، احساس کنترل ما کاهش یافته و ما به طرز وسواس گونه ای بر روی آنچه احساس کنترل مارا خدشه دار می کند گیر می کنیم، و از انجایی که عشق به طور کلی غیر قابل پیش بینی است هدف اولیه ای برای وسواس شدن و حساسیت روی ان می شود. اصطلاح “دیوانگی در عشق” در واقع اصطلاح خلاف واقع هم نیست.
عشق مستعد رفتارهای بی پرواست
قشر پیش پیشانی، مرکز کنترل، فرمان دهی و استدلال، هنگامیکه عاشق هستیم کمتر کار می کند. در عین حال، آمیگدال، عنصر کلیدی سیستم تهدید-پاسخ مغز، فعالیتش تغییر می کند. ترکیب این تاثیرات تمایل بیشتر به خطر کردن است، و ممکن است فرد بی پرواتر به نظر برسد.
عشق و شهوت می توانند همزمان با هم در مغز وجود داشته باشند، نه الزاما برای همان فرد.
به نظر عشق و شهوت موضوعاتی جداگانه می آیند، اما در واقع مکانیزم های پاسخدهی عصبی انها در مغز بسیار با یکدیگر هم پوشی دارند. انها هر دو یک احساس عالی بودن را ایجاد می کنند، هر دو اعتیاداور هستند، و هر دو مناطق مشابهی را از مغز تحت تاثیر قرار می دهند. اما انها به اندازه کافی جدا هم هستند به طوریکه شما می توانید کسی را دوست بدارید و همزمان نسبت به فرد دیگری احساس شهوت داشته باشید.
در طول زمان، این تمایز معنی دار تر شده است. برای مثال، مغز افرادی که در یک ارتباط عاشقانه طولانی مدت هستند افزایش فعالیت در پالیدوم شکمی را نشان داده اند، منطقه ای غنی از اکسی توسین و وازوپرسین که پیوند و دلبستگی طولانی مدت را تسهیل می کند.
مردان عاشق به شدت موجودات دیداری هستند
مغر مردان عاشق نسبت به زنان در همین وضعیت فعالیت بیشتری را در کرتکش دیداری نشان داده است، و این نشان دهنده همین حقیقت است که بصورت کلی مردان بیشتر از زنان در شرایط رمانتیک از لحاظ دیداری تحریک می شوند.
زنان عاشق جزئیات را به یادمی آورند.
مغز زنان عاشق فعالیت بیشتری را در هیپوکامپ نشان داده است، منطقه ای که با حافظه در ارتباط است، بنابراین زنان در این وضعیت جزئیات بیشتری را از ارتباط به خاطر می سپرند. هم چنین باید خاطر نشان کرد که هیپوکامپ در مغز زنان درصد بیشتری از مغز را فرا می گیرد.
تماس چشمی جادوی عشاق است.
نوزادان و عاشقان یک چیز مشترک دارند: تماس چشمی بیش از هر عامل دیگر، مجرای ارتباط هیجانی می باشد.
زمانی که عشاق از “نگاه مجذوب” عشق خود می گویند، این تنها یک اصطلاح عاشقانه و شاعرانه نیست یک حقیقت بیولوژیکی است. تماس چشمی بهمراه لبخند یک ترکیب خاص نیرومند را می سازد.
در این راستا، تعامل صدا نیز با تماس چشمی تاثیر خود را می گذارد. صدا بیش از انچه ما فکر می کنیم اطلاعات را انتقال می دهد، و هم چنین می توان به تسهیل یک ارتباط هیجانی کمک کند، ولی هم چنان نسبت به ارتباط چشمی در وهله دوم قرار دارد.
بی بند و باری و یا تک همسری بودن تحت تاثیر شیمی مغز قرار می گیرند.
دانشمندانی که به مطالعه تک همسری و بی بند وباری می پردازند خدمت بزرگی به مخلوقات می کنند زیرا انها اینه شگرفی را به سوی ارتباطات انسانی فراهم می اورند. یکی از انواع موش های صحرایی تک همسری هست و در طول زندگی تنها با یک جفت پیوند برقرار می کند. نوع دیگر موش صحرایی (موش صحرایی مونتان) چند همسری و بی بند و بار است. تفاوت کلیدی بین دو نوع موش صحرایی به نظر ژنتیکی می اید، البته اگر بخواهیم در نظر بگیریم که موش های صحرایی از لحاظ ژنتیکی نود و نه درصد همتا هستند.
منبع:کانون مشاوران ایران-فرآیند عشق در مغز
در دوران آشنایی, دختر و پسر با یکدیگر رفت و آمد میکنند تا با اخلاق یکدیگر بیشتر آشنا بشوند. طبیعی است که در این دوران تا حدود زیادی با یکدیگر تفاهم نداشته باشند و یا حتی شروع به بحث و دعوا کنند و اختلاف خانواده در عقد ایجاد شود.
این دوران از هر لحاظ اهمیت زیادی دارد چرا که اگر به درستی فرد مقابل را نشناسید سرنوشت خود را به بازی گرفته اید. از جهت دیگر هر چقدر هم تلاش کنید تا یکدیگر را بشناسید باز هم نقاط ناپیدایی از شخصیت افراد وجود دارد.
دلیل اختلاف خانواده در عقد
دوره نامزدی حد فاصل دوران آشنایی اولیه و ازدواج است که دختر و پسر در این بازه زمانی فرصت مییابند که بیشتر با یکدیگر رفت و آمد کنند تا همدیگر را بهتر بشناسند.
درحقیقت میتوان گفت تا زمانی که دختر و پسر زیر یک سقف زندگی نکنند نمیتوانند خصوصیات اخلاقی یکدیگر را بشناسند حتی شاید در دوران نامزدی تلاش کنند تا قدری بهتر از آنچیزی که هستند بهنظر بیایند.
ممکن است در حد فاصل دوران نامزدی دختر و پسر متوجه شوند که نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند و هر دو به عبارت دیگر آدم زندگی یکدیگر نیستند.
در این صورت ممکن است دختر یا خانوادهاش ناراحت شوند که این ازدواج صورت نگرفت اما حقیقت امر این است که بهم خوردن دوران نامزدی خیلی بهتر از بهم خوردن در دوران عقد و عروسی است چراکه در چنین مواقعی در ازدواج شکست خورده یک کودک نیز قربانی خواهد شد.
اما در این بین موضوعی که به وجود میآید این است که مهم ترین دلیل مشاجرات در دوران نامزدی کداماند؟
۱٫خانواده
مسائل مربوط به خانوادهها سهم بزرگی در اختلافات دوره نامزدی دارد. ممکن است خانوادهها به دلایل مختلفی مثل ترس از تنها شدن و یا توهم توطئه شروع به دخالت در زندگی دختر و پسر کنند؛ زوج های جوان نیز احتمالاً ممکن است از این دخالتها به سطوح بیایند و اوضاع بدتر شود.
زوج درمانگران که با چنین رفتارهایی کاملاً آشنا هستند علت رفتارهای نامناسب خانواده را ریشه یابی میکنند و از دختر و پسر میخواهند تا شرایط را مدیریت کنند.
مسائل اقتصادی
مسائل اقتصادی نیز از مهمترین اختلافات دوران آشنایی میباشد. زوجین جوانی که قصد آشنایی با یکدیگر را دارند آرامآرام از شرایط مالی یکدیگر آگاه میشوند. بالا رفتن سطح توقع زوجین باعث میشود تا مشکلی به مشکلات مسیر ازدواج اضافه شود و رابطه آنها را تحت الشعاع قرار دهد.
برقراری رابطه جنسی
مسئله رابطه جنسی در بازه زمانی نامزدی از آن دست مسائلی است که اختلاف زیادی در رابطه زوجین ایجاد می کند. علت عمده مشکلات این است که زوجین درباره دغدغه های جنسی خود گفت و گو نکردهاند و این قبیل صحبتها را تابو میدانستند؛ درصورتیکه به محض ازدواج کردن و برقراری رابطه جنسی، متوجه میشوند که فرد مقابل از نظر جنسی پارتنر مناسبی برای آنان نمی باشد.
روابط اجتماعی
بسیاری از زوجین در دوران نامزدی از روابط اجتماعی و نحوه معاشرت همسر خود گله میکنند. حقیقتی که وجود دارد این است که زوجین در دوره متأهلی نمیتوانند رابطه خود را به نحوی که در دوره مجردی بوده با اطرافیان خود حفظ کنند.
در رابطه با خانواده نیز بعضی افراد رفت و آمد زیاد را نمیپسندند درصورتیکه شریک عاطفی آنان کاملاً برعکس است و زمان زیادی را به رفت و آمد خانوادگی میگذراند و به همین دلیل هر دوی آنان در عذاب خواهند بود.
برای پیشگیری از چنین مشکلاتی باید توجه کنید که پیش از ازدواج درباره این مسائل توافق کنید و ایدهآلهای خود را بپرسید.
چگونه میتوانیم مشاجرات دوره نامزدی را حل و فصل کنیم.
وقتی علل به وجود آمدن مشکلات دوره نامزدی نقد شد، حالا وقت آن است که تلاش کنیم تا این مشکلات را حل کنیم؛ اما چگونه؟
دو روش کاملاً کاربردی به شما پیشنهاد میکنیم
مشورت با خانوادهها
خانوادهها در بروز اختلافات دوره نامزدی معمولاً تجربیات خوبی دارند و میتوانند کمک زیادی در این زمینه داشته باشند، اما فراموش نکنید که برای کمک خواستن از آنان لازم است تعادل را حفظ کنید.
اگر ریز به ریز جزئیات و اختلافات خود را با خانواده در میان بگذارید این تصور اشتباه ایجاد میشود که اجازه دارند راجع به هر چیزی که بخواهند اظهار نظر کنند و در زندگی شما دخالت کنند که باعث اختلاف خانواده در عقد می شود. اگر بلد نباشید تا حد مجاز از این مشورت استفاده کنید، خود نیز بهتنهایی موجب بروز مشکل دیگر خواهید شد.
منبع:کانون مشاوران ایران-اختلاف خانواده در عقد