دکتر روانپزشک

روانشناسی

دکتر روانپزشک

روانشناسی

روان درمانی برای درمان اختلال وحشت زدگی

در اغلب موارد، اقدامات روان شناختی برای درمان اختلال وحشت زدگی به کار گرفته می شوند.


برخی از رایج ترین اقدامات روان شناختی که در کاهش حملات وحشت زدگی و اگرو فوبیا مفید هستند، عبارتند از:

درمان رفتاری شناختی (CBT)

روش درمانی رفتاری شناختی (CBT) بر روی اهمیت فرآیند رفتاری و تفکر در شناخت و کنترل اضطراب و حملات وحشت زدگی تمرکز دارد.


تمرکز درمان بر روی فرآیند های تفکر نا معقول و رفتارهای ناکافی، مسدود کننده و آسیب رسانی تمرکز دارد که به ادامه داشتن علائم منجر می شوند. برای مثال، نگرانی کنترل نشده (تفکرات) در مورد احتمال صورت گرفتن یا نگرفتن یک حمله وحشت انگیز، می تواند منجر به اجتناب از موقعیت های خاصی شود (رفتار).


CBT برای درمان اختلال وحشت زدگی، به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات بیانگر این است که این روش درمانی، در تسکین موارد زیادی از علائم وحشت انگیز و اضطراب کاربرد دارد.


در صورتی که از تکنیک های CBT استفاده می کنید، می توانید انتظار داشته باشید که در نتیجه تغییر تفکرات و رفتارهایتان، در سریع ترین زمان ممکن، توانایی لازم برای کنترل علائم خودتان را به دست بیاورید.


تغییر رفتاری شناختی

دکتر دونالد میچنباوم[۱] یک روان شناسی می باشد که به دلیل پیشبردهای خودش در درمان رفتاری شناختی به شهرت قابل توجهی دست یافته است.


میچنباوم تغییر رفتاری شناختی (CBM) را معرفی کرد که بر روی شناسایی عدم کارایی خود – گفتاری در تغییر رفتارهای نامطلوب، متمرکز بوده است. میچنباوم رفتارها را به عنوان پیامد بیان کلامی خود در نظر گرفت.


اختلال وحشت انگیز، اگرو فوبیا یا انواع دیگری از اختلالات اضطرابی، معمولا در نتیجه الگوهای تفکر و رفتارهای خاصی ایجاد می شوند و منجر به ممانعت از بهبود ما می شوتد.


ولی در صورتی که تفکرات خودتان را تغییر بدهید، نحوه واکنش شما به موقعیت های تحریک کننده اضطراب هم تغییر خواهد کرد.

منبع: مرکز روانشناسی و روانپزشکی مگاروان - روان درمانی برای درمان اختلال وحشت زدگی


اعتماد به نفس، ارزشمندترین سرمایه انسانی

آیا ارتقاء اعتماد به نفس مهم ترین سرمایه گذاری است؟ چرا؟

همه ی ما در طی روز، از طریق گفت و گو با دوستان، گپ و گفت در شبکه های اجتماعی و یا مطالعه ی کتاب های روانشناسی با طیف وسیعی از مفاهیم روانشناختی روبه رو می شویم.

تاب آوری، کمال گرایی، اضطراب، افسردگی، اختلالات شخصیت و هدفمندی تنها نمونه هایی از این مفاهیم هستند.


گستردگی این سازه های روانی تا حدی است که هر یک از متخصصین حوزه ی بهداشت روان نیز بسته به رویکرد و جهان بینی خود، انتخاب می کنند که در درمان مشکلات روانی، کدام دسته از این مفاهیم را هدف کار خود قرار دهند.


اما نکته ی جالب توجه آن است که در میان اقیانوس وسیع اصطلاحات روانشناسی و رویکرد های مختلف درمانی، مفاهیم اعتماد به نفس، عزت نفس و بهبود آن، تنها مفاهیم مورد اتفاق روانشناسان هستند که پایه و اساس سلامت روانی فرد را شکل می دهند.


به نحوی که اگر “اضطراب” را عامل اساسی تمامی بیماری های روانی بنامیم، اعتماد به نفس و عزت نفس به عنوان “سپر دفاعی” فرد در برابر اضطراب عمل می کنند. به عبارت ساده تر می توان گفت، ریشه ی تمامی مشکلات روانی در کمبود اعتماد به نفس خلاصه می شود.


علاوه بر تأثیر غیرقابل انکار اعتماد به نفس در پیشگیری از بیماری های روانی، رشد و ارتقا در هریک از حیطه های شغلی، تحصیلی، خانوادگی و ارتباطی نیز مستلزم برخورداری از اعتماد به نفسی بالاست.


اهمیت این مساله تا حدی است که ناتانیل براندن پدر عزت نفس، سرمایه گذاری بر این مؤلفه را مهم ترین سرمایه گذاری در طول زندگی بشر دانسته است.


اگر به تجارب خود سرکی بکشید، ممکن است مثال هایی را به خاطر آورید که بخاطر قبول نداشتن خود و یا نادیده گرفتن توانمندی های تان، موقعیت کاری خوبی را از دست داده اید، از شروع یک ارتباط خوب منصرف شده اید، درجمعی سکوت کرده اید تا دیده نشوید.


یا امتیازی بزرگ درست از یک قدمی تان گذشته است! مرور چنین تجاربی، صحت تاکید بر اعتماد به نفس به عنوان مهم ترین سرمایه گذاری انسانی را بیش از پیش تایید می کند.


روانشناسی توانبخشی و حل چالش

روانشناسی توانبخشی و حل چالش

روانشناسی رفتار متقابل1

روانشناسی رفتار متقابل

سطح ملاحظه گری

سطح ملاحظه گری و تست آن

تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس

شاید برای شما هم این سوال ایجاد شده باشد که اساسا عزت نفس و اعتماد به نفس چه تفاوت هایی دارند؟ کدام یک مهم تر است و برای بهبود چشمگیر اوضاع زندگی مان، لازم است بر کدام یک از این دو سرمایه گذاری کنیم؟


به عبارت ساده می توان گفت اعتماد به نفس، “باور به توانمندی خود در انجام یک فعالیت” است.


به عنوان مثال ممکن است فردی در انجام یک فعالیت ورزشی خاص، اعتماد به نفس بالایی داشته باشد، اما برای صحبت کردن در حضور جمع، احساس خجالت و یا کمبود اعتماد به نفس کند.


این در حالی است که عزت نفس “احساس کلی ارزشمندی و برچسب کلی قیمتی” است که فرد به خود می زند. این برچسب به شرایط زندگی، شغل، طبقه ی اجتماعی و هیچ چیز جز وجود خود فرد وابسته نیست؛


فرد دارای عزت نفس بالا، علی رغم تجربه شکست های متعدد، همچنان خود را ارزشمند و شایسته ی احترام می داند، حتی اگر شغل و موقعیت خود را از دست دهد، وجودش را ارزشمند می داند و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست ارزشمندی انسانی خود را انکار کند.


براساس پژوهش ها، سطوح بالای عزت نفس با خودسرزنش گری پایین، عدم مقایسه خود با دیگران، انتقادهای سازنده، روحیه همدلی به جای رقابت و مسئولیت پذیری بالا مشخص می شود.


بنابراین می توان گفت اعتماد به نفس در فعالیت های روزمره قابل مشاهده و اندازه گیری است در حالیکه عزت نفس، احساس درونی اثرگذار بر فعالیت ها و رفتارهای روزمره ماست.


اگر شما هم جزء آن دسته از افراد هستید که ارتقاء اعتماد به نفس خود را ضروری می دانید، لازم است بدانید که عزت نفس و اعتماد به نفس دارای ارتباطی دوسویه اند؛


به عبارت دیگر شما می توانید با رشد دادن احساس ارزشمندی در وجودتان، اعتماد به نفس را نیز ارتقاء دهید و یا با انجام فعالیت های مفید و هدفمند، بر عزت نفس خود بیفزایید.


روش های ارتقاء اعتماد به نفس

بازیابی اعتماد به نفس از دست رفته همانند بهبودی بدنیِ پس از آسیب یا سانحه، فرایندی طولانی مدت و ضروری است.


اگر به دنبال کپسول معجزه ای هستید که باخوردن آن، اعتماد به نفس از دست رفته تان را بازیابید پیشنهاد من این است که از مطالعه ادامه ی متن انصراف دهید.


اعتماد به نفس شما مهم ترین عضو غیرقابل رؤیت روان تان است که با مقایسه ها، سرزنش ها، اهمال کاری و منفی بافی هایتان، نحیف و آسیب دیده شده است.


مشاوره خانواده چیست؟

 

تحریک جنسی زنان

 

خدمات مشاوره خانواده

 

علائم خیانت

خیانت زن یا شوهر

 

کانال مشاوره خانواده

به نظر می رسد روش صحیح آن است که برای مدتی از آن مراقبت کنید و سپس از قدرت خارق العاده ی آن برای تحول زندگی تان لذت ببرید. برای شروع این مراقبت پرسود به گام های زیر نیاز خواهید داشت:


شش گام تا بهبود

۱) به عنوان نقطه شروع، برای خود اهدافی کاملا روشن و مشخص تعریف کنید. اما این کار به تنهایی کافی نیست.


در سر داشتن اهدف بزرگ، بدون انجام کوچک ترین اقدام سازنده، تنها اعتماد به نفس شما را ویران خواهد کرد.


در اهداف قبلی خود تجدید نظر کنید و اگر قصد برنامه ریزی برای حرکت در مسیرشان را ندارید، آن ها را از لیست زندگی تان حذف کنید.


۲) برای اهداف واقعی زندگی تان برنامه ریزی کنید و در مسیر تحقق آن ها، هر روز چند گام ساده بردارید. فراموش نکنید که روان شما نیاز به تشویق و محبت درونی دارد.


این بازخوردهای مثبت، همانند داروی تقویتی، فرایند ترمیم اعتماد به نفس را تسریع خواهد کرد.


۳) در مسیر احیای این عضو آسیب دیده، هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید. شما تنها می توانید خود را با گذشته و شرایط منحصر به فرد خودتان مقایسه کنید.


۴) به افکار منفی اجازه ی فعالیت ندهید. افکار منفی ای مانند من خوب نیستم، نمی توانم، مثل همیشه شکست میخورم و..


درحکم ناپرهیزی روانی ای هستند که فرایند بهبود شما را قطع و بی اعتمادی به خود را تداوم می بخشند. شجاعانه انتخاب کنید که چه افکاری را در ذهن تان ادامه دهید.


۵) همین حالا دفترچه ی ثبت ویژگی های مثبت و کارآمد خود را آماده کنید. توانمندی های خود را بنویسید و قبل از خواب، آن ها را به خود یادآور شوید.


مرور مداوم این توانمندی ها، بخش ناخودآگاه ذهن را تحت تاثیر قرار داده و علاوه بر اعتماد به نفس، احساس ارزشمندی درونی شما را نیز به طرز چشمگیری ارتقا خواهد داد.


می توانید از دیگران نیز درخواست کنید تا توانمندی های وجودی تان را به شما یادآور شوند چراکه بخش زیادی از اعتماد به نفس فردی در تعاملات اجتماعی و از طریق بازخوردهای سازنده ی اطرافیان شکل می گیرد.


کاملا واضح است که در این راستا نیاز خواهید داشت تا از افراد منفی باف، انتقادگر و ناامید فاصله بگیرید.


۶) در مسیر پیشرفت و بهبود خود، کوچک ترین تغییر را نادیده نگیرید. تغییرات رفتاری و ادراکی خود در ابعاد مختلف شغلی، تحصیلی، خانوادگی و ارتباطی را به دقت مشاهده کنید و برای آن ها از وجود ارزشمند خودتان تشکر کنید.


تشکر و نوازش های روانی، شما را برای ادامه ی هرچه قدرتمندتر این مسیر یاری خواهد داد.

منبع: مشاوره خانواده | مشاوره تلفنی آنلاین حضوری | آدرس مشاور خانواده - اعتماد به نفس، ارزشمندترین سرمایه انسانی


بررسی مغز کودکان با نقص توجه و بیش فعالی

مغز کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی فقر پروتئینی را نشان می دهد  


تحقیقات جدید در کودکان با بیش فعالی و کمبود توجه به فقر مواد شیمیایی مورد نیاز در خون این کودکان پی بردند. به نظر می رسد کودکان با بیش فعالی و کمبود توجه، حدود50 درصد سطوح پایین تری از آمینو اسید یا به اصطلاح تریپتوفان؛ پروتئین عامل تولید دوپامین، نورآدرنالین و استروتونین؛ و نیز یک مؤلفه مهم برای توجه و یادگیری دارند. جسیکا جاناسون از دانشگاه اربرو سویس به همراه تیم تحقیقاتی اش در پی بررسی فرضیه تفاوت بین انتقال پروتئین هاس تریپتوفان، تیروسین و آلانین در کودکان ADHD بودند، از آنجایی که این آمینو اسیدها مواد متشکله شیمیایی مغز و دخیل در ابتلای به ADHD محسوب می شوند. آنها سلول های بافتی پیوندی یا فیبروبلاست های 14 پسر 6 تا12سال دارایADHD را تحلیل کردند و به این نتیجه رسیدند که توانایی سلولی برای انتقال تریپتوفان در پسرانADHD نسبت به دیگر پسران کمتر است.

جانستون بیان کرد این یافته ها اختلالات بیوشیمیایی بیشتر در مغز افراد ADHD را در مقایسه با دانسته های قبلی نشان می دهد. وی اذعان می کند “این نشان دهنده چندین ماده مخابره گر بسیار مهم در ADHD است که این وضع در آینده می تواند موجب راهگشای واردات داروهای دیگری نسبت به داروهای در دسترس کنونی باشد “. جانستون تمرکز کاری خود را بر تحلیل مواد انتقال دهنده مهم در مغز برشمرد. سطوح بسیار پایین این مواد ممکن است دلیل پشتوانه ایجاد شرایطی از قبیل ADHD باشد.


برای مطالعه بیشتر:


فرزندپروری برای کودک بیش فعال


آیا تغذیه روی بیش فعالی کودکان موثر است؟


او گفت احتمالاً این یافته ها به معنای آنست که مغز سروتونین کمتری را تولید می کند. تاکنون عمدتاً تمرکز بر ماده انتقال دهنده دوپامین و نورآدرنالین در درمان پزشکی ADHD بوده است. اما اگر سطوح پایین سروتونین نیز عامل مشترک باشد داروهای دیگر ممکن است برای درمان موفقیت آمیز لازم باشد.


میزان پایین سرتونین با تکانشگری بیشتر ارتباط دارد که نشانه اصلیADHD است. او بر این باوراست که بررسی بیشتر سروتونین در افراد ADHD و اختلال رفتارهای آشوب زا بسیار مهم است.


همچنین کودکان گروه ADHD آمینو اسید آلانین بیشتری در سلول های فیبروبلاست مغز منتقل شد. متخصصان می گویند مشخص نیست این آمینو اسید چقدر بر ADHD اثردارد اما به نظر آنها شاید بر انتقال امینواسیدهای مهم دیگر برای فعالیت نرمال مغز تأثیرگذار باشد.


به طور قابل توجهی انتقال بیشتری از آلانین در کودکان اوتیستیک یافت شده است و در بررسی نُه پسر و دو دختر مبتلا به اوتیسم نمونه های فیبروبلاست ظرفیت فوق العاده ای برای انتقال آلانین را نشان دادند. محققان بیان کردند این افزایش انتقال در سطح غشای سلول ممکن است بر انتقال چندین آمینواسید دیگر در سطح سد خونی-مغزی تأثیر بگذارد  و آنها نیز اضافه کردندکه معناداری این یافته ها باید بیشتر مورد کنکاش قرار گیرد. هیچ گونه تفاوتی در کار آمینواسید تریوسین در نمونه های پسران دارای ADHD دیده نشد که به نظر متخصصان فعالیت تریپتوفان در پسران در شرایط بدونADHD علت تفاوت بود. اما آنها فکر می کنند که این می تواند به معنای تغییر در تریپتوفان باشد که با تبدیل کلی تر در عملکرد یاخته سلولی ADHDها ارتباط دارد. تغییرات مشابه در یاخته های سلولی در اختلالات روانی دیگر مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی دیده شده است.


سرپرست تیم دکتر نیکولاس ونیزولوس برشمرد که سطوح کاهشی شدید گیرنده های استیل کولین نیز در پسران ADHD دیده شد. این فقدان می تواند منجر به مشکلاتی در تمرکز و یادگیری شود. داروهای بهبود دهنده سطوح استیل کولین هم اکنون موجودند و در حال حاضر در درمان بیماری آلزایمر به کار برده می شوند. جزئیات کامل این مطالعه در  مجله کارکردهای مغز و رفتار منشتر شده است.


دکتر ونیزیلوس اضافه کرد “من درحال انجام تحقیقی در مورد بیمارهای روانی و اختلالات کارکردی در سطوح سلولی هستم”. فرض بر این است که بسیاری از اینها نتیجه سطوح بسیار پایین مواد انتقال دهنده مهم در مغز باشند، بنابراین تحلیل بیوشیمی سلولی به ما در درک فرآیندهای سهیم در این تغییرات کمک می کند.


این مطالعه به دلیل نمونه کوچکی از بیماران و آن هم فقط جامعه پسران با محدودیت آماری مواجه شد. اما این تیم نتیجه گرفتند “کودکانADHD ممکن است دسترسی کمتری به تریپتوفان و دستیابی بیشتری به آلانین در مغز داشته باشند”. دسترسی پذیری فزاینده تریپتوفان در مغز ممکن است علت اختلالات در سیستم انتقال دهنده عصبی ساختارهای سروتونرژیک، عامل ثانویه در تغییرات در سیستم کته کولامنرژیک (که فعالیت دوپامین را پوشش می دهد) باشد.


بدین ترتیب این اکتشافات جدید با مطالعه قبلی همسو است که در آن ژن ها باADHD ارتباط دارند که از آن جمله چندین ژن مرتبط با سیستم  کته کولامینرژیک را در بر می گیرد.


در نهایت متخصصان خواستار بررسی گسترده  وبیشتری با تمرکز بر اختلال در انتقال دهی آمینواسید در کودکان ADHDشدند.

منبع: روانشناسی کودک و نوجوان - بررسی مغز کودکان با نقص توجه و بیش فعالی


ریلکسیشن

نگرانی های ذهن انسان:سبک زندگی امروزی نگرانی های بسیاری را برای ذهن انسان پدید آورده است.


این نگرانی ها باعث پریشانی روان انسان مدرن شده است و با علایمی همراه بوده است.


علل نگرانی های ذهن انسان

در صورتی که تعداد و مدت تکرار این نگرانی ها در یک فرد زیاد شود می تواند موجب بروز اختلالات روانی در وی شود.


تداوم بیماری های روانی حتی می تواند بربروز بیماری های جسمی یا تشدید آنها اثرگذار باشد.


برای پیشگیری از بروز این مشکل بهتر است با نشانه های اولیه ابتلا به این اختلالات آشنا شویم.

تا بتوانیم در همان مراحل ابتدایی از گسترش این علایم پیشگیری لازم را به عمل آوریم.

از بین این علایم مهمترین و شایع ترین آنها عبارتند از گوشه گیری و پریشانی ذهن، کاهش آستانه تحمل.

احساس ناتوانی و پوچی و تجربیات هیجانی منفی، که در ادامه به اجمال به معرفی هر یک پرداخته می شود.

انزواطلبی انسان

یکی از راهکارهای بسیاری از افراد در مواجهه با مشکلات زندگی فرار از آنهاست.


این فرار می تواند در ظواهر مختلفی در بین افراد مختلف جلوه کند.


ممکن است یک نفر به بازی های کامپیوتری روی بیاورد.


دیگری موسیقی را انتخاب کند. یک نفر ورزش کردن را ترجیح بدهد یا حتی به کتاب خواندن روی بیاورد.

باید دقت داشت که هیچ یک از این موارد به تنهایی و خودی خود منفی نبود.

و دلیل بر وجود اختلالات روانی در فرد نیستند ولی در صورتی که میزان صرف وقت شخص

در هر یک از این فعالیت ها بیشتر از حد معمول باشد می تواند نشانه ای از فرار و بروز مشکلات روانی باشد.

در صورت بروز این علایم شخص بایست با خودآگاهی به سمت مشکلات خود برگردد.


و در جهت حل مشکلات گام بردارد و نه در جهت فرار از آنها.


شخص نبایست به خود اجازه دهد که مشکلات عنان زندگی وی را به دست بگیرند .


بلکه باید سعی کند زندگی خود را با تمام مشکلات حاکم بر آن بپذیرد و آن را تحت کنترل خود درآورد.


کاهش آستانه تحمل

در صورت بروز مشکلات روانی، شخص معمولا بسیار تحریک پذیرتر از حالت عادی است، زود از کوره در می رود.

پرخاشگر می شود و نسبت به مسائل حساسیت بیشتری نشان می دهد.

در صورت بروز هر یک از این علائم شخص بایست با استفاده از تکنیک های متفاوتی که وجود دارد سعی کند.


بر خشم و هیاهوی درونی خویش غلبه کند و  مدیریت خشم نماید.


و نسبت به مسائل پیش رو عکس العمل های منطقی نشان دهد.


یکی از تکنیک های موثر در این زمینه کنترل تنفس و حبس نفس است.

که توسط بسیاری از محققان این حوزه مورد تایید قرار گرفته است.

در این تمرین شخص با تمرکز کردن بر روی نفس کشیدن خود.

آرامش را به خود باز می گرداند و سعی می کند منطقی عمل کند.

نگرانی های ذهن انسان


احساس ناتوانی ذهن انسان

تداوم مشکلات روانی در فرد می تواند باعث کم شدن توان جسمی و روانی وی شود.

و احساس ناتوانی و پوچ بودن را در وی ایجاد یا تشدید نماید.

تداوم مشکلات روانی در فرد باعث می شود که احساسات منفی نظیر حسادت، پرخاش گری.


ناکامی، ترس، اضطراب و سایر احساسات نامطلوب در فرد بروز پیدا کند و به تدریج به مانند خوره روان وی را بیمار سازد.


برای پیشگیری از تداوم این علایم شخص باید به این باور برسد که می تواند سرنوشت خود را تعیین کند .


و به سمتی که می خواهد هدایت کند. باور به توان و اختیار انسانی اساسی ترین مطلب در غلبه بر مشکلات روانی است.

منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان : مرکز مشاوره خانواده - ریلکسیشن


ارتباط چهره به چهره در مبارزه با افسردگی

فایده ارتباط چهره به چهره در مبارزه با افسردگی

پژوهشگران با توجه به بررسی های اجتماعی انجام شده دریافتند


که روابط اجتماعی چهره به چهره با دوستان و خانواده نسبت به


تماس های الکترونیکی، اثر محافظتی بسیار قوی تری در برابر ایجاد افسردگی دارد.



[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید [replacer_a]]



پژوهشگران با توجه به بررسی های اجتماعی انجام شده دریافتند که روابط اجتماعی چهره به چهره با دوستان و خانواده نسبت به تماس های الکترونیکی،

اثر محافظتی بسیار قوی تری در برابر ایجاد افسردگی دارد.



به گزارش مهر، محققان دانشگاه اورگن آمریکا در تحقیقات خود دریافتند افرادی که به طور معمول با دوستان و اعضای خانواده خود ملاقات می کنند 

در مقایسه با افرادی که روابط شان با دوستان و خانواده به تماس های تلفنی و ایمیل محدود می شود، دچار علائم افسردگی کمتری می شوند.

قابل توجه است که اثر این روابط و دستاوردهای ناشی از روابط اجتماعی چهره به چهره در سال های پس از روابط نیز وجود دارد.




«آلن تئو»، استادیار روانپزشکی دانشگاه اورگن، در رابطه با چنین روابطی می گوید:

«این نخستین نگاه نقش نوع روابط با دوستان و عزیزان در برابر حفاظت فرد از افسردگی محسوب می شود.»


بر اساس یافته های محققان تمام اشکال روابط اجتماعی با یکدیگر برابر نیستند. تئو با توضیح این مساله می گوید:

«تماس های تلفنی و ارتباطات دیجیتال با دوستان و یا اعضای خانواده از تاثیر قوی ارتباط و تعاملات اجتماعی چهره به چهره در دفع علائم افسردگی برخوردار نیست.»




تئو و همکارانش در این پروژه تحقیقاتی بیش از ۱۱ هزار بزرگسال ۵۰ ساله و بیشتر که در بخش مطالعه طولی بازنشستگی 

و بهداشت دانشگاه میشیگان شرکت داشتند را مورد ارزیابی و بررسی قرار دادند. آنها تناوب تماس های تلفنی و ایمیلی این افراد را بررسی کردند.

نتایج این بررسی ها نشان می دهد که این افراد پس از دو سال در معرض خطر افسردگی قرار گرفتند. علاوه بر این، یافته ها مشخص کردند که داشتن روابط کم چهره به چهره این خطر ابتلا به افسردگی را کمی بیشتر به تعویق می اندازد.




شرکت کنندگانی که با خانواده و یا دوستان خود حداقل سه بار در هفته ملاقات حضوری داشتند، نسبت به افرادی که 

از روابط اجتماعی همراه با تماس تلفنی و ایمیلی برخوردار بودند، دارای پایین ترین سطح نشانه های افسردگی بودند. 

در صورتی که این ملاقات های حضوری به یک بار در ماه و یا کمتر کاهش پیدا کند، فرد با افزایش نشانه های افسردگی روبرو خواهد شد.





در میان بزرگسالان ۵۰ تا ۶۹ ساله، تکرار هر چه بیشتر روابط دوستانه و خانوادگی، به کاهش افسردگی در آنها کمک می کند. 

افراد ۷۰ ساله و بالاتر بهترین بهره را می توانند از روابط با کودکان و اعضای خانواده داشته باشند و این مساله به سلامت روحی آنها کمک می کند.

منبع: مشاورکو: مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - ارتباط چهره به چهره در مبارزه با افسردگی